دیالکتیک هستی و آگاهی و نقش آن در شکل گیری، گسترش و پویایی مدرنیته
محمد نژاد ایران – مجید توسلی
چکیده
مدرنیته وضعیتی است که هستی اجتماعی و آگاهی زیستی به شکل متقابل الگوی زیست وتفکر مدرن را بازتولید می کنند. در این وضعیت زیستی سوژه خود بنیاد مدرن تمامی نهادهای تمدنی مدرن را انعکاسی از نسبت آگاهی خود با زیست خود می داند و کنش سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خود را براساس درک خود آگاهانه از زیست جهان خود انجام می دهد. البته خود آگاهی زیستی لزوماً در تمام شهروندان یک جامعه مدرن ظهور نمی یابد؛ اما می توان در کلیت زیستی این جامعه آن را مشاهده کرد و در چنین شرایطی هنر، تفکر، سیاست و… به شکل همزمان بر محوریت آگاهی خود بنیاد شکل می گیرد و باز تولید می شود.